هواي انتظار يار ،
کلیک بر روی تبلیغات یادتون نره

 

 

سلام بر تو ای خورشیدی که در پشت ابر گناهان امت پنهان شده ای

و در غربت و تنهایی نظاره گر تمام لحظات زندگی ما هستی.

سلام بر تو ای عزیز دل زهرا(س)

تویی که مادرت در آن لحظه های سرتاسر غم و درد

در میان شعله های آتش با دلی مالامال از غم و درد تو را صدا زد و گفت:

«ای مهدی من! کی خواهی آمد تا انتقام مرا از ظالمان و غاصبان رو سیاه روزگار بگیری؟»

سلام بر تو ای شمشیر علی در غلاف؛

ای کسی که علی آرزومند دیدار توست

و دعا می کند برای لحظه ای که تو بیایی و با ذوالفقار حیدری

انتقام پدرت را از دشمنانش بگیری؛

همان دشمنانی که حق او را غصب کردند؛

بر صورت همسرش سیلی زدند و بازو و پهلوی تنها یاورش را شکستند

و او غریبانه در گوشه تنهایی و غربت سالها به سر برد

در حالی که به فرموده خودش خار در چشمش و استخوان در گلویش بود.

سلام بر تو ای وارث انبیاء و اولیاء

کاش دل نوشته هایم خواننده ای جز خودت نداشت

زیرا دانستن اینکه برای شما می نویسم و دیگران آن را می خوانند پریشانم می کند.

امروز در حالی این نامه را برایت می نویسم که قلبم از عشق به تو مالامال است

و بغض سنگینی گلویم را می فشرد

. دوست دارم در کنارم باشی تا رودررو به تو بگویم که چقدر دوستت دارم

اما افسوس که اعمال من،

برآورده شدن آرزویم را محال نموده است.

گرچه چشم هایم نمی تواند تو را ببیند

ولی یقین دارم که تو در کنارم هستی و بر کارهایم نظارت داری.

در مشکلات زندگی دست های شما یاری کننده من است

گرچه تو آسمانی هستی و پاک

و من زمینی و غرق گناه اما برای من چه تکیه گاهی محکم تر از شما،

به خاطر همین تو را بهترین مونس و پناه گاهم می دانم

و در غروب جمعه ها غصه هایم را برایت می گویم

و از تو می خواهم که برایم دعا کنی تا عاقبت به خیر گردم

و روزی که ظهورت تحقق پیدا نمود رو سفید باشم.

 

 

باز دلم هواي جمعه كرده است ...


هواي انتظار يار ،


باز پشت پنجره انتظار نشسته ام تا خورشيد عدالت از پشت ابر غيبت ظهور كند

و هزاران ديده مشتاق را به نور قامت رعنايش منوّر كند ...


باز به دور دست ها مي نگرم تا صداي شيهه اسبِ آن تك سوار عشق به گوش رسد ....

دلم تنگ توست اي سوار انتظار !

دلم تنگ ارامش است

و آرامش يعني آمدن روياي انسان هاي مشتاق و شيدا .

آرامش يعني حضور .

باز دلم هواي جمعه كرده است .

جمعه حضور ...

و زمزمه هميشگي دلهاي منتظرت

باز بر لبها جاري است ...

دل به داغ بي كسي دچار شد

نيامدي ...

چشم ماه و آفتاب تار شد

نيامدي ...

سنگهاي سرزمين من در انتظار تو

زير سم اسبها غبار شد

نيامدي ...

اي بلندتر زکاش و دورتر زکاشکي


روزهاي رفته بيشمار شد

نيامدي ...

عمر انتظار ما حکايت ظهور تو

قصه بلند روزگار شد

نيامدي ...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







  • تاریخ : 14 / 10 / 1391برچسب:,
  • نویسنده : ♥نشـان سـیــــღز♥♥♥